Refugees

Main Page Articles Photo Gallery Videos Media

سپهر حاجی پور با آنکه برای بار دوم
حکم ديپورتش لغو شده هنوز در زندان است

February 26, 2013
با نشکر از ایران استار و شهرما

حقوق بشر و تعداد معدودی از ايرانيانی که در سياست دست داشته و يا با دولت در رابطه ميباشند، خوشبختانه اين حکم در تاريخ چهارشنبه 6 فوريه دوباره لغو شد. متاسفانه درد و رنج سپهر به اينجا خاتمه نمی يابد و در گير مرحله بعدی ميگردد که فقط ناشی از بوروکراسی وعوارض جانبی سيستمی می باشد که مسئولين به جای حمايت و همدلی با مردم، سعی در حفاظت از خود در مقابل موارد احتمالی می کنند که شايد هيچ زمانی بوقوع نپيوندند. افسر اداره مهاجرت که حکم ديپورت سپهر را در تاريخ 6 دسامبر به او ابلاع ميکند، برای رفع مسئوليت و حفاظت خويش او را " فلايت ريسک" تشخيص ميدهد. به آن معنی که امکان آن هست که در زمان تعيين شده جهت اخراج، سپهر در فرودگاه حاضر نشود.از اين رو حکم زندانی شدن او صادر می گردد. طبق قوانين موجود بعد از لغو حکم اخراج، جهت آزادی از زندان، پناهجو می بايست ضامنی را برای خود معرفی کند، که در صورت تصويب مجدد حکم اخراج، مجبور گردد به فرودگاه آمده و گرنه وجه ضمانت ضامن او از بين خواهد رفت. تعيين اين وجه به تشخيص قاضی اداره مهاجرت بوده و هيچگونه ربطی به پناهجو نداشته و در رابطه با ميزان دارائی ضامن ميباشد. از اين رو يکی از اشخاص خير و سرشناس کامونيتی ما با اينکه با سپهر و خانواده اش هيچگونه آشنائی قبلی نداشته، فقط جهت همکاری با آنان حاضر می گردد تا مبلغ ده هزار دلار پول نقد ضمانت کند که قاضی مربوطه در قياس با دارائی اين شخص اين مبلغ را کافی نميداند. يک خانم غير ايرانی اين مبلغ را به بيست هزار دلار ارتقاع ميدهد که آن هم رد ميشود. جالب توجه آنست که افسران اداره مهاجرت هر چهار مورد از شش موردی را که ما در سال گذشته با آنها برخورد داشته و از آنها حمايت کرده ايم به عنوان فلايت ريسک تشخيص داده اند. آنان را از برای مدت دو هفته تا نود روز در زندان نگاهداشته و وجوه ضمانت از 5000 دلار تا 90.000 دلار را تعيين کرده بودند و خوشبختانه هر چهار مورد موفق می گردند که در کانادا باقی بمانند. جای بسی تاسف است که کسی نيست تا جوابگوی اين روزهای بيهوده در زندان بسر رفته اين عزيران باشد. سپهر، بی گناهی ميباشد که چون تا به حال نتوانسته ضامنی را که مورد تائيد اداره مهاجرت باشد پيدا کند، هفتاد و هشتمين روز خود را در زندان بسر می برد و مسئولين حتی قبول نکرده اند که او را از قسمت مجرمين کيفری به قسمت پناهجويان منتقل کنند. دوشنبه گذشته که مصادف با روز خانواده بود، عده ای از دوستان و فعالين حقوق بشر خانواده سپهر را تنها نگذاشته و بار ديگر در مقابل محل نگاهداری سپهر جمع شده و به اين نوع تبعيضات و بی عدالتی ها اعتراض نمودند. با اين حرکت به اثبات رساندند که زمانی که مو ضوعی در رابطه با حقوق بشر پيش می آيد ما همه اعضاء يک خانواده هستيم.

با اينکه از کشوری گريخته ايم که در آن استبداد، ظلم، تبعيض و بی عدالتی بيداد ميکند و به کشوری آمده ايم که در جهان سردمدار عدالت، حقوق بشر و آزادی ميباشد باز هم می بينيم که بايد فرياد زده و برای حمايت از آنی که تحت ظلم قرار گرفته داد و بيداد کنيم. چه ما آن مار گزيدگانی هستيم که خود را مسئول نيش و زهر خوردن خود ميدانيم. چه اگر در همان قدم اول پای ظالم را شکسته بوديم اين چنين هيولائی نميشد که هتک حرمت کرده، به ناموس و مال و جانمان تجاوز کند و راهی جز از خانه و وطن گريختن و يا آه کشيدن و با درد ساختن برايمان باقی نگذارد. از اين رو ميباشد که وقتی می بينيم هم وطنی را ميخواهند مجبور به بازگشت به آن جهنم کنند به پا بر می خيزيم و وظيفه خود ميدانيم تا جای امکان از او حمايت کنيم. آن زمان است که در می يابيم که در کانادا نيز با وجود تمام زيبائی های مادی و معنوی اش چه نقصان هائی از نظر حقوقی و انسانی وجود دارد. برای آنهائی که مدت مديدی در کانادا اقامت داشته اند، جای شک و ترديدی نيست که اين کشور نيز از نظر ارزش های معنوی و انسانی تحت تاثير تغييرات جهانی قرار گرفته و در حال از دست دادن آن کيفيت هائی ميباشد که سابق بر اين آن را از ديگر کشورهای جهان متمايز وبرتر ميساخت. تغييرات وسيع در قوانين مهاجرت و پناهجوئی و جهتی را که اين تغييرات دنبال ميکنند از آن جمله می باشند. اگر در آن زمانی که ما به اين کشور آمديم اين قوانين حاکم بود، شايد بسياری از ما نميتوانستيم در کانادا سکونت داشته باشيم. درست است که شرايط اجتماعی و اقتصادی تغيير کرده اند ولی ارزش های انسانی نبايد تحت تاثير اين تغييرات قرار گرفته و آنها هم تغيير کنند. در می يابيم که آنچه دولت ها به عنوان انسانيت، دفاع و حمايت از حقوق انسانها عنوان ميکنند پوشش رنگينی بيش نيست که در زمانهای مختلف بسته به نياز های سياسی و اقتصادی به عناوين مختلف رنگ و روی خود را باخته و شکل ديگری بخود ميگيرند.

 سپهر حاجی پور، پناهجوئی می باشد که از تاريخ 6 دسامبر 2012 ، روزی که حکم رد تقاضای پناهجوئی اش به او ابلاغ شده در زندان به سر ميبرد.

او قربانی اين تغييرات بوده و در حال تجربه کردن آن با پوست و گوشت و استخوان خود ميباشد. سپهر هم مانند همه ما صبرش از بی عدالتی ها در ايران به تنگ آمده و بهر طريق که از برايش امکان داشت خود را به کشوری ميرساند که می پنداشت محل پايان درد هايش خواهد بود. ولی افسوس که ابر سياهی که بالای سرش قرار داشت او را ترک   و به همراهش به اين سرزمين ميايد. انگاری آنچه را که سپهراز ترس آن از ايران گريخته بود در کانادا در انتظارش نشسته است. تحقير، اهانت، در بند شدن با مجرمين کيفری، تحت آزار آنان قرار گرفتن بدون آنکه مامورين تمايلی جهت جلوگيری از آنرا داشته باشند، شکنجه های روحی و روانی، عدم دسترسی به دارو های مصرفی خود برای بيش از پنجاه روز قسمتی از سختی های ميباشند که او با آن در گير ميباشد. شايد اين سختی ها در مقايسه با آنچه که هر روزه بر سر مردم درايران می آيد ناچيز بنمايد ولی دليل آن نمی گردد که از آنها چشم بپوشيم و يا با آنها به سطحی بر خورد کنيم.

 قرار بر آن بود که سپهر برای دومين بار در تاريخ 8 فوريه از کانادا اخراج گردد که بار ديگر به همت خاله و دوفرزندش که تنها اعضاء خانواده سپهر در کانادا می باشند، با دلسوزی و کوشش فراوان پانته آ جعفری وکيل سپهر،  تلاشهای بسياری از حاميان

Last Edited 05/03/2015 - For all comments on this site info@signandprint.ca