Refugees

Main Page Articles Photo Gallery Videos Media

حمایت از مسعود حاجیوند

 و دیگر پناهجویان ایرانی

از وظایف کنگره و

 کامیونیتی میباشد

July10, 2014
با نشکر از ایران استار و شهرما

نقض قوانین حقوق بشری به بد ترین وجه توسط جمهوری اسلامی امری مسلم میباشد. در پس محکوم کردن آن توسط کانادا در سطح جهانی که سعی مینماید این حرکت را انساندوستانه نشان دهد نیز اهداف سیاسی نهفته است.  وگرنه چگونه میتوان از یک طرف اعلام نمود که دولت ایران متجاوز ترین حکومت به قوانین حقوق بشری بوده، و از طرف دیگر به اخراج پناهجویان ادامه داد. این یک تناقض آشکار میان گفتار و کردار سیاست مداران دولت کانسرواتیو میباشد، که تحت لوای شعار های انسان دوستانه قصد رسیدن به اهداف سیاسی خود را دارند. گروه " نه با بازگشت های اجباری به ایران" به همت کاووس صوفی، پناهجوئی که سی روز در بازداشت و یازده روز در اعتصاب غذا به سر برده، بوجود آمده است. این گروه با استناد به این ضد و نقیض ها خواستار توقف کلیه دیپورت ها به ایران میباشد. متاسفانه اداره مهاجرت به این خواسته توجه ای نداشته، پناهجویان را مجبور میسازد تمام مراحل قانونی که همراه با پرداخت هزینه های سنگین مادی و معنوی میباشد طی کرده، و در آخرین مرحله حکم دیپورت آنان را لغو میکند. در نتیجه از آغاز فعالیت این گروه در ژانویه 2012 تا به امروز، به جز آنهائی که خود مایل به بازگشت بوده و یا اینکه نخواسته اند موردشان علنی شود، هیچ پناهجوئی به ایران دیپورت نشده است.

 

ترس ما از این میباشد که مبادا دولت کانادا به موازات تغییرات و سختگیریهائی که در قوانین شهروندی و پناهجوئی بوجود آورده است، قصد آن داشته باشد که دیپورت پناهجویان ایرانی را از سر گیرد. دیپورت 6 میلیون یهودی به اطاق های گاز نمیتوانست بدون کمک و توافق اکثریت یک جامعه انجام گیرد. در نهایت هر فردی حتی با سکوتش به نحوی در آن حرکت شیطانی سهیم بوده است. با درس گرفتن از تاریخ شاید بتوانیم به خود آمده و دریابیم که در هر جامعه ای، بخصوص جوامع دموکراتیک هر شهروندی در هر حرکتی  سهیم و مسئول میباشد. ما ایرانیان که هر کدام به نحوی به این کشور پناه آورده ایم، بهتر از هر کس دیگر با اوضاع  وخیم ایران آشنائی داریم. حتی اگر جان پناهجوئی در ایران در خطر نباشد مطمئنن شرف انسانی اش در خطر میباشد. مسعود با تمام مشکلاتی که بر سر راهش بوده، برای نجات خود از ایران فرار کرده و خود را به این سرزمین که معروف به سرزمین امید میباشد رسانده است. حال که بعد از هشت سال تلاش توانسته زندگی آرام و ساده ای برای خود و خانواده اش بوجود بیاورد، بدون آنکه کوچکترین جرمی از او در این مدت سر زده و یا کمکی از دولت گرفته باشد، اداره مهاجرت تصمیم به اخراج او میگیرد.

هر ساله سعی بر آن داریم که کنگره ایرانیان را متقاعد سازیم که حمایت از پناهجویان را از وظایف خود تلقی نموده و در این زمینه اقدام جدی نماید. متاسفانه جز تائید و توافق لفظی حرکتی از آنان ندیده ایم. اینطور به نظر میاید که هییت مدیره کنونی نظر مساعد تری  به این موضوع داشته و مایل است اقدامی نماید. متاسفانه سکوت و سکون و عیبت دو ماهه کنگره شانس اینکه مسعود بتواند از حمایت آنان برخوردار باشد را گرفته است. مسعود حاجیوند که آخرین مراحل دیپورتش را طی میکند، در این لحظات سرنوشت ساز چشم امیدش را به سوی ما دوخته است. چه خوب است که او را عضوی از کامیونیتی خود انگاشته و حمایتش را از وظایف خود بپنداریم. برای اطلاع از فعالیت های جمعی که برای حمایت از او در جریان میباشند و امضای پتیشنی که در این راستا تهیه شده است لطفن به سایت مسعود مراجعه کنید.

www.savemasoud.com

مدتها طول کشید تا بالاخره دریابم منی که حمایت از پناهجویان را در صدر فعالیتهای اجتماعی خود قرار داده ام، چرا هر بار که کلمه دیپورت را بر زبان میاورم بغض در گلویم نشسته و یا اشگ در چشمانم جمع میشود. در طول تاریخ دیپورت، جابجائی اختیاری و یا اجباری فردی و یا جمعی انسانها به دفعات متعدد اتفاق افتاده است. ولی هیچکدام از نظر قساوت، بیرحمی،  و ددمنشی قابل مقایسه با دیپورت 6 میلیون یهودی که در جنگ جهانی دوم بوقوع پیوسته است، نمیباشد. این جابجائی نه از سرزمینی به سرمینی دیگر، بلکه به جهنمی بوده که بازگشتی نداشته است. بی شک این حرکت شیطانی و ظلم روا شده به انسانهائی که تنها گناهشان یهودی بدنیا آمدن بوده، در آگاهی و وجدان جمعی اثرات خود را گذاشته است. تا که امروز هر انساندوست با وجدانی حتی اگر در آن زمان به دنیا هم نیامده باشد، با مشاهده هر دیپورتی عذاب آن کابووس را دوباره تجربه کند.

بیش از دو سال و نیم میباشد که با حمایت خود توانسته ایم کمکی جهت جلوگیری از دیپورت حدود بیست و شش پناهجو باشیم. متاسفانه شاید با مورد مسعود حاجیوند حمایت از پناهجویان وارد مرحله ای سخت تر شده باشد. آیا تاخیر مسعود در جدی گرفتن موضوع و آگاه نمودن ما که فقط سه روز قبل از دیپورتش بوده، یا مصادف شدن آن با تعطیلات چند روزه ای که تماس را با مسئولین مشکل میساخته، و یا تغییر در برخورد اداره مهاجرت با دیپورت پناهجویان ایرانی میباشد، که این مورد را از موارد دیگر متمایز ساخته است؟ در کلیه مواردی که در گذشته با آن مواجه بوده ایم، قبل از آنکه پناهجو به فرودگاه برده شود، حکم اخراجش لغو شده است.

با اینکه نا آگاهی از قوانین در رابطه با اعتراضات جمعی در فرودگاه ، نداشتن آمادگی لازم جهت آن محیط و آن مرحله، کار ما را بسیار مشکل کرده بود، ولی باز هم امید را از دست نداده و به تلاش خود با حضور در فرودگاه ادامه دادیم. با اعتقاد بر این که جان مسعود با بازگشتش به ایران در خطر خواهد بود، و با علم بر اینکه کمک به انسانی که جانش در خطر میباشد وظیفه قانونی هر شهروند میباشد، حمایت از او و تلاش برای نگاه داشتنش را در کانادا حق و وظیفه خود دانسته، آماده بودیم تا لحظات آخر همراه او باقی بمانیم. در آخرین مرحله این مقاومت خود مسعود بود، که توانست او را از چنگال دژخیمان رژیم جمهوری اسلامی نجات دهد.

متاسفانه دولت کانادا متوجه نیست و نمیخواهد قبول نماید که حمایت بی دریغش از اسرائیل، و رودروئی مستقیم و بی پرده اش با دولت ایران، باعث آن گشته که جمهوری اسلامی او را را به عنوان دشمن قسم خورده خود، هم ردیف آمریکا و اسرائیل بپندارد. هر ایرانی به صرف تقاضای پناهجوئی از این سه کشور، از دید دولت ایران در زمره خائنین به وطن به حساب آمده، و خواه و ناخواه اگر جانش هم در خطر نباشد بازگشتش به ایران میتواند عواقب شومی برای او داشته باشد. این حرکت پناهجو از دید دولت ایران به نحوی  توهین و اهانت به آن کشور محسوب میشود. و اوست که باید هزینه سنگین روابط سیاسی خصومت آمیز میان دو کشور را بپردازد.

Last Edited 05/03/2015 - For all comments on this site info@signandprint.ca