|
February 11, 2016
|
2- انتخابات آیا عجیب نیست که برای راه یافتن به هییت مدیره نهادی که در ظاهر هیچگونه منافعی نداشته و به عکس پر از درد سر میباشد، باید مبارزات انتخاباتی کرد؟ عده ائی برای تسلط بر آن لشکر کشی و حتی تقلب کرده، از جر و بحث و به هم تهمت زدن نیز دریغ نکنند؟ شاید لازم باشد که در پی ساختاری باشیم که کلیه داوطلبین بتوانند در فعالیت و تصمیم گیری ها شرکت داشته باشند. در آنصورت به جای هییت مدیره، هییت کارگزاری خواهیم داشت که مسئولیتش فقط بوجود آوردن تسهیلات، تدارکات و هماهنگی خواهد بود. اگر چنین عمل کنیم دیگر شاهد کناره گیری افرادی صادق و مفید همچو ارسلان، و یا حضور افرادی که نمیدانند برای چه در هییت مدیره حضور دارند، نخواهیم بود. 3- هییت مدیره در هشت سال گذشته کنگره به هییت مدیره هایش خلاصه شده است. یا برای اهداف سیاسی شکل گرفته اند و یا اینکه مشکل همفکری و همکاری دارند. مشخص نبودن هویت، ماهییت و اهداف، باعث آنگشته که هییت مدیره ها آنطور که مایل هستند عمل کنند، و در اکثر اوقات کار آنچنانی انجام ندهند. با تغییر ساختار کنگره و مبدل شدن هییت مدیره به هییت کارگزار، بسیاری از این مشکلات برطرف شده و بار کمتری بر دوش اعضای آن سنگینی خواهد کرد. 4- کامیونیتی مشکل اصلی را باید در عدم مشارکت و حضور فعال افراد کامیونیتی جستجو کرد، و پذیرفت که مشکلات دیگر ناشی از آن میباشند. خوشبختانه این مشکل در حال برطرف شدن میباشد. از سال 2012 شاهد آن هستیم که تعداد بیشتری از افراد به فعالیت های کنگره توجه دارند. ولی متاسفانه مشارکت در فعالیت ها به نسبت افزایش تعداد اعضاء از حد سیصد نفر به هزار و پانصد نفر افزایش پیدا نکرده است. به علت مشخص نبودن حوزه عمل کنگره، افراد کامیونیتی نیز توقعاتی در جهات مختلف از هییت مدیره دارند که به نوبه خود مشکلات جدیدی را می آفرینند. مشارکت رسانه ها نیز در چند سال اخیر افزایش پیدا کرده است. ولی نگرش آنها هم به این نهاد مانند اعضاء با گرایشات مختلف همراه است.
یکی دیگر از مشکلات اساسی توقع گروه های سیاسی در رابطه با ایران میباشد. یک گروه انتظار دارد که کنگره به مبارزه سیاسی با جمهوری اسلامی بپردازد. گروه دیگر لابیگری در جهت منافع کامیونیتی را از وظایف کنگره میداند. گروه سومی هم وجود دارد که لازم میبیند کنگره در رابطه با شرایط حقوق بشر در ایران فعالیت نماید. هر سه این گروه ها با اینکه تعدادشان بسیار محدود میباشد مانع فراگیر شدن کنگره در گذشته بوده اند. اکثریت افراد کامیونیتی نیز به علت رفت و آمد داشتن به ایران، و مشخص نبودن وضعیت سیاسی کنگره، تا به امروز از آن کناره گیری کرده اند. آنها معتقدند که کنگره باید مانند یک نهاد صنفی عمل نماید و فعالیت های سیاسی خود را در رابطه با کانادا محدود کند. تا این مورد مشخص نگردد، کنگره از لحاظ تعداد اعضاء فراگیر نخواهد شد. متاسفانه تعداد فعالان اجتماعی که در رابطه با فعالیت های کنگره فراجناحی اندیشیده و عمل میکنند بسیار پائین میباشد. حضور ارسلان کهنموئی پور در هییت مدیره نویدی بر آغاز و رشد فعالیت های این جناح میباشد، که متاسفانه با کناره گیری او میتواند تضعیف و یا به تعویق بیافتد. باید از ارسلان متشکر بود که به ما سه ماه فرصت داده است که بتوانیم نظرش را تغییر دهیم. شرایط و محیط را چنان آماده سازیم که او و دیگر اعضای هییت مدیره مجبور نباشند که زندگی خود را وقف کنگره نمایند. این را هم در نظر داشته باشیم که انتخابات امسال به حساسیت انتخابات 2012 بوده، حضور ارسلان و میترا در هییت مدیره در این برهه زمانی بسیار پر اهمیت میباشد.
|
دوشنبه گذشته ارسلان کهنموئی پور، تصمیم کناره گیری خود را از هییت مدیره کنگره ایرانیان بعد از پایان سال اول ، از طریق فیسبوک اعلام میدارد. در این پیام ضمن اشاره به دوره دوساله عضویت در هییت مدیره، دو نکته اساسی، که یکی دشواری راه و دیگری زمانبری زیاد را مطرح مینماید. بی شک هر کس که دلسوزانه و بدون اهداف شخصی به چنین نهادی در چنین شرایطی وارد شود، دیر یا زود به این نتیجه خواهد رسید. در مقایسه با دیگر اعضای هییت مدیره هائی که در گذشته به همین نتیجه رسیده اند، آنچه در ارسلان منحصر بفرد میباشد، صداقت او در گفتار و کردار میباشد. راه حل را در کناره گیری، و سپردن جا به دیگری دانسته و با اطلاع رسانی قبلی و ارائه دلائل به آن عمل میکند. ارسلان با تاکید بر دشواری راه، به روشن بودن مسیر اشاره میکند، که قابل تعمق است. بخصوص که با کناره گیری خود هم بر دشواری راه افزوده و هم بر نامشخص بودن مسیر. اگر قرار باشد افراد دلسوز و صادق کناره گیری نمایند، و به عکس آنهائیکه بودن و نبودنشان در هییت مدیره فرقی نداشته، و یا اینکه فقط برای اهداف شخصی به کنگره نزدیک میشوند، باقی بمانند، راه مشکل تر و مسیر نامشخص تر از آنی خواهد بود که تصورش را داریم. البته این اعتراض بر ارسلان وارد است که با علم به شرایط خصوصی زندگی خود، چرا از ابتدا اصرار به قبول پست ریاست را داشته است. شکی نیست که ریاست، زمان بیشتر میطلبد و دغدغه های فراوان تری با خود به همراه می آورد. و یا اینکه چرا کناره گیری را باید تنها راه حل مشکلات مطرحه بداند. شاید این فرصتی میباشد که ما اعضای عادی کنگره نیز به مسئولیت خود در رابطه با این نهاد بیشتر واقف گردیم. مطمئنن اگر ما نیز در فعالیت ها مشارکت بیشتری داشته باشیم، و یا اینکه از توقعات و بوجود آوردن مشکلات بکاهیم، بار کمتری بر دوش اعضای هییت مدیره، بخصوص آنهائیکه که میخواهند واقعن خدمت کنند، خواهد بود. ولی آیا ساختار کنونی کنگره، مشارکت بیشتر اعضاء را در فعالیت ها و تصمیم گیری ها امکان پذیر کرده است؟ آیا اکنون که اساسنامه در حال بازنگری میباشد به این نکات مهم توجه میشود؟
جلسه بیست و یکم "گفت و شنید" در رابطه با "اهمیت نهاد سازی و
دلائل عدم موفقیت نهاد های کامیونیتی" روز یکشنبه گذشته برگزار
شد. "همبستگی و حمایت" در این رابطه به تهیه یک سری
فیلمهای مستند پرداخته، که در بخش اول، تحت عنوان "کلیات"
به ساختار کنونی و مشکلات موجود کنگره ایرانیان به شرح زیر
میپردازد. ویدئو مربوط به این بخش از طریق سایت "همبستگی" در
اختیار همگان قرار گرفته است. 1- اساسنامه اساسنامه کنگره ایرانیان در سال 2007 به تصویب میرسد. عدم شناخت کافی از کامیونیتی، کلی نگری، عدم مطابقت تعریف ها، اهداف، و ساختار، با شرایط موجود باعث گشته که تا به امروز این نهاد نتواند فراگیر و کارائی داشته باشد. از سال 2012 صحبت از بازبینی اساسنامه میباشد که هر ساله با مشکلاتی روبرو شده و تا به امروز به تاخیر افتاده است. امسال نیز که بهترین شرایط مهیا شده بود، باز به دلایل خاص، بازبینی اساسنامه به صورتی نامعقول، غیر اساسنامه ای و غیر دموکراتیک در پیش میباشد، که بی شک باعث بروز مشکلات در آینده خواهد بود. تا زمانی که هویت، ماهییت، محدوده عمل کنگره به صورت صریح و آشکار مشخص نگردند، اساسنامه نه تنها کمک به حل مشکلات نخواهد کرد، بلکه خود مشکل آفرین خواهد بود.
|
|
February 8 at 7:25pm دوستان عزیز: لحظاتی پیشای میلی برای اعضای هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا فرستادم و به آنها اطلاع دادم که به دلایل شخصی تنها تا پایان این سال کاری، یعنی تا انتخابات بعدی در ماه می در هیات مدیره کنگره حضور خواهم داشت. همان طور که اطلاع دارید دوره کاری هر عضو منتخب هیات مدیره به طور معمول دو سال است. با این اعلان من به خدمت خود در پایان سال اول خاتمه میدهم. زمانی که من پس از دو سال کار پیوسته در بیرون از کنگره برای بهبود وضعیت این نهاد تصمیم گرفتم که به هیات مدیره این نهاد بپیوندم، متعهد شدم که هفتهای ۱۰ ساعت برای این نهاد کار کنم. این میزان کار برای کار داوطلبانه در یک سازمان غیر انتفاعی بسیار زیاد و خارج از عرف است. با این حال با علم به مشکلات این سازمان و نیاز به کار زیاد این حد کار را پذیرفته بودم. در عمل در این ۹ ماه اخیر میزان کار من برای کنگره به طور میانگین بیش از ۲۰ ساعت در هفته بوده است. اما مشکل اساسی تر این است که به علت شرایط کلی کار در این سازمان، کار کنگره در واقع به مشغله و دغدغه اصلی من تبدیل شده است. این مساله لطمه زیادی به زندگی شخصی من به خصوص در رابطهام با فرزندانم زده است. همچنین مشکلاتی در زندگی حرفهایام ایجاد کرده و منجر به کندی پیشرفت پروژههای تحقیقاتی، وقفه در چاپ مقالات، کم توجّهی به دانشجویان دکتری و فوق لیسانس، عدم قبول مسئولیتهای شغلی و غیره شده است. ادامه این وضعیت برای یک سال دیگر میتواند لطمات جبران ناپذیری به زندگی فردی من (و اطرافیان نزدیک به من) بزند. از این جهت تصمیم گرفتم که همکاریام با هیات مدیره کنگره را در پایان این سال کاری خاتمه دهم. البته من تا انتخابات بعدی، یعنی حدود سه ماه دیگر، به همان شکل گذشته و بی وقفه به کار خود ادامه خواهم داد. علت اینکه در این زمان و در حالی که هنوز سه ماه به انتخابات مانده این مساله را عمومی میکنم این است که میخواهم افرادی که علاقه مند به پیوستن به هیات مدیره کنگره ایرانیان کانادا هستند بدانند که یک جای خالی دیگر هم در هیات مدیره خواهد بود. یعنی تعداد اعضایی که باید انتخاب شوند از ۵ به ۶ افزوده شده است. به این ترتیب افراد علاقه مند فرصت کافی برای برنامه ریزی دارند. معمولا رسم است که در هنگام آغاز سال نو، افراد برای سال نو آرزویی میکنند. برای سال اخیر میلادی آرزوی هر دو فرزند من به طور مستقل جدایی من از کنگره ایرانیان کانادا بود. زمانی که از این آرزوی آنان خبر دار شدم هنوز به احتمال این جدایی فکر نکرده بودم و به این اندیشیدم که این هم یک آرزوی دیگر سال نوست که برآورده نمیشود. یکی دو هفته بعد وقتی برای اولین بار به این مساله به عنوان یک امکان واقعی اندیشیدم، اولین فکری که از سرم گذشت این بود که شاید این بار بر خلاف معمول آرزوی فرزندانم برآورده شود. با این مقدمه این یادداشت را با یک آرزوی شخصی به پایان میبرم با این امید که این آرزو هم در زمانی هر چند دور برآورده شود. من همکاری با کنگره ایرانیان کانادا را با آرزوی تحقق سازمانی دمکراتیک، فراگیر، همه شمول و به دور از حذف گرایی آغاز کردم. هر چند گامهایی هم در این زمینه برداشته شد و نتایجی هم حاصل شد، تجربه کار نه ماهه در این نهاد به من ثابت کرد که دستیابی به این آرمان بسیار مشکل تر از آنی است که من تصور میکردم. شاید این جمله را چندین بار از من شنیده باشید که مسیر روشن است ولی راه دشوار. هنوز هم مسیر به نظر روشن میرسد ولی راه بسیار بسیار دشوارتر از آنچه در آغاز مینمود. به هر حال این پروژه به طور قطع تا سه ماه دیگر که من در هیات مدیره هستم به پایان نمیرسد و از آن زمان من دیگر این پروژه را از درون هیئت مدیره کنگره پیگیری نخواهم کرد. با امید به اینکه دیگرانی این پروژه را در کنگره ادامه دهند و شاید روزی آرزوی من هم چون فرزندانم برآورده شود. به امید دیدار شما در فعالیتهای کنگره در سه ماه پیش رو. با مهر، ارسلان |
Last Edited 05/01/2017 - For all comments on this site info@signandprint.ca |