|
|
2- تا به امروز هییت مدیره ها بوده اند که مسیر کنگره را در جهت نحوه تفکر و منافع خویش تغییر داده اند. ساختار کنگره میبایست چنان تغییر کند که از قدرت هییت مدیره کاسته و امکان حضور و مداخله اعضاء در تصمیم گیری ها افزایش پیدا کند. این فقط از طریق کمیته های اجرائی امکان پذیر میباشد که در تعریف آنها در اساسنامه باید مشخص گردد. 3- تا به امروز به خطا کنگره را به عنوان سخنگوی اعضای محدودش معرفی و یا شناسانده اند. در جائیکه در درجه اول این نهاد بیانگر مشکلات کل ایرانیان کانادا، حتی مهاجرین آتی، آنهائی که هنوز پایشان به کانادا نرسیده، به نحوی بوده و باید باشد. در تعریف و تعیین اهداف این نهاد در اساسنامه این موضوع باید مشخص گردد. فرد، گروه و یا سازمان هائی که منافع و اهدافشان در کوچک نگاه داشتن و یا نشان دادن این نهاد میباشد، مادام با تاکید بر تعداد پائین اعضاء، قصد تضعیف کنگره را داشته و دارند. 4- تا زمانیکه این مشکلات وجود دارند، تعداد قابل توجه ای از افراد کامیونیتی، بخصوص آنهائیکه به ایران رفت و آمد دارند، نمیخواهند هیچگونه رابطه مستقیم و آشکاری با کنگره داشته باشند. بسیاری از این افراد تمایل دارند که در فعالیت های کنگره شرکت داشته و این انتظار را هم دارند که کنگره در جهت رفع مشکلات آنها تلاش نماید. از این رو لازم میباشد که در نحوه تعریف اعضاء، و نوع عضویت ها تغییراتی در اساسنامه بوجود آید. آیا دست اندرکاران بازبینی اساسنامه به این نکات آگاهی داشته و با آن ها موافق است؟ آیا در پرسشنامه کنونی به این نکات توجه شده است؟ آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد، بازبینی نگرش ما نسبت به کنگره میباشد. بدون آن نمیتوان به بازبینی اساسنامه ای پرداخت که میخواهد راهنمای ما در سال های آینده باشد. با علم بر اینکه اساسنامه به هر گونه ای که نوشته شود، باز تفسیر و تعبیر آن بر ماهیتش تسلط دارد، باید چنان عمل نمود که ساختار کنگره تغییر کرده و در اساسنامه منعکس گردد. تغییر نگرش جمعی نسبت به این نهاد، تحول در ساختار آن، نحوه بازبینی، شفافیت و مشارکت اکثریتی، نکاتی میباشند که در ماهیت و روحیه قالب بر اساسنامه، و اعتباری که میتواند از آن برخوردار باشد، تاثیر فراوانی خواهند داشت. وگرنه به طور مثال نظر سنجی در رابطه با غییت اعضاء در جلسات هییت مدیره، و اینکه باید به آنها اخطار داده شود و یا اخراج شوند، نمیتواند در رفع مشکلات اساسی کنگره و فراگیری آن تاثیر گذار باشند. مسیر غلط سال های گذشته ما را در رفع مشکلات و پیدا کردن راه حل ها نیز، در مسیر غلط قرار داده است. تغییرات بنیادی امسال نوید آغاز نوئی را برای کنگره میدهد. لازم میباشد که آگاهانه با آن برخورد کرده، به خطای خود پی برده و شهامت اعتراف و تغییر مسیر را داشته باشیم. بار این تغییر و تحول در درجه اول بر دوش اعضای هییت مدیره میباشد، که همزمان سرپرستان کمیته های اجرائی نیز هستند. مشارکت و پافشاری اعضاء و افراد کامیونیتی نه تنها بی تاثیر نبوده، بلکه در این مرحله از اهمیت بالائی برخوردار میباشد. جای تعجب است، آنهائیکه در سال گذشته قلم خود را در حمایت از اجرای مفاد اساسنامه و قانونمندی بکار گرفته بودند، امروز که هدف بهبودی ضوابط و قوانین میباشد، خاموشی و بیگانگی را اختیار نموده اند. مگر نه اینکه اگر امروز تکلیف خود را آنطور که باید در بوجود آوردن آگاهی، و حضور در صحنه انجام دهیم، امید آن خواهد بود که دیگر لازم نباشد توطئه و یا فاجعه ای دیگری را آشکار، و یا دادخواهی خود را به گوش آسمان برسانیم. بنا بر اصل پیشنهادی ریاست کنونی کنگره ایرانیان، که به خوش نیتی یکدیگر شک نکنیم، چه بهتر خواهد بود اگر به پیام نهفته در نقد آنهائیکه در حمایت از منافع جمعی با تمام وجود فعالیت میکنند، توجه بیشتری میکردیم.
|
در ادامه اعتراض به فعالیت های کمیته سیاست گذاری و نحوه بازنگری اساسنامه، مشخص است که اگر در هر فعالیتی اطلاع رسانی عمومی، شفافیت و مشارکت جمعی آنطوری که باید رعایت نگردند، حاصل زحمات هر چه باشد بی اعتبار خواهد بود. متاسفانه در این کمیته، از اولین جلسه این نواقص دیده شده است. با اینکه بار ها از طرق مختلف، مستقیم و غیر مستقیم، در رسانه ها و سوشیال مدیا، اعتراضات به همراه پیشنهادات به اعضای این کمیته و اعضای هییت مدیره به عمل آمده، ولی تا به امروز هیچ نتیجه مثبتی نداشته است. کار به جائی میرسد که پافشاری برای شفافیت و مشارکت، زورگوئی (بولی گری) و یا نظر شخصی قلمداد میشود. همچنانکه در قسمت یازدهم فیلم های جلسه سوم میتوان مشاهده کرد، از کلیه اعضای این کمیته به طور صریح این سئوال شده است که آیا با مشکلات کامیونیتی آشنائی دارند یا خیر. آیا نباید در درجه اول، مشکلات، در درجه دوم، راه حل ها شناسائی، و در رابطه با آنها به گفتگو و توافق جمعی رسید؟ منطقی مینماید که متخصصین حقوقی با در اختیار داشتن نتایج این گفتگو ها، بتوانند آنها را در اساسنامه منعکس نمایند. از این طریق نه فقط اساسنامه مبدل به ابزاری میشود که فعالیت ها را در مسیر تعیین شده نگاه دارد، بلکه نحوه عمل صحیح و شفاف باعث خواهد شد که این ابزار از درجه اعتبار اکثریتی نیز بهره ور باشد. اینطور به نظر میرسد که تا به امروز هدف کلیه دست اندرکاران بازبینی اساسنامه، فقط رفع نواقص و ضد و نقیض های درونی آن بوده است. یا که با مشکلات آشنائی نداشته و یا شهامت به زبان آوردن و رو در روئی با آنها را در خود نمیدیده و نمیبینند. آیا در زمانی که امکان گفتگو و گردهمائی های جمعی وجود دارد، نباید به نظر خواهی نسبت به نظر سنجی اولویت داده شود؟ آیا با اینکه با عدم مشارکت، تمایل به پاسخگوئی و اظهار نظر اعضاء به خوبی آشنائی داشته، و آنرا در دو نظر سنجی اخیر در رابطه با توافق هسته ای تجربه کرده ایم، باز نظر سنجی را بهترین روش برای شناسائی خواسته ها و دخالت دادن اعضاء و کامیونتی در تصمیم گیری ها میدانیم؟ چگونه میتوان از هزار عضو جدید که اکثرن برای اولین بار با کنگره آشنائی پیدا کرده اند و از مشکلات آن آگاهی ندارند، انتظار داشته باشیم که با پاسخ گوئی به پرسشنامه در جهت رفع مشکلات و بهبود وضعیت کنگره موثر قرار گیرند؟ در صورتیکه جلسات گفتگو میتوانند همزمان جنبه آموزشی و اطلاع رسانی نیز داشته باشند. اما این مشکلات کدامند که نمیخواهیم و یا نمیدانیم چگونه با آنها برخورد کنیم؟ 1- مانع اصلی فراگیر شدن کنگره، حداقل در سه سال گذشته، تمایل استفاده ابزاری هییت مدیره از این نهاد در جهت مبارزه با جمهوری اسلامی بوده است. بدون آنکه بتوانند به اهداف خود برسند، تصویر غلطی از این نهاد دراذهان عمومی بوجود آورده اند. انتخابات دو جناهی، تظاهرات علیه گرامیداشت خمینی، بحث و جدل هائی که بعد از آن بوجود آمد، ایجاب میکرد که هییت مدیره با برقراری جلسات گفتگو یکبار برای همیشه مشخص نماید، که آیا کامیونیتی میخواهد که کنگره در امور سیاسی ایران دخالت نماید یا خیر. بازنگری اساسنامه فرصت دیگری میباشد که به اینگونه سئوال ها پاسخ داده شود، و نتایجش هر چه باشد صریحن در اساسنامه منعکس گردد. انتخابات اخیر، تماس با افراد کامیونیتی و اعضای جدید، نمایانگر آن میباشند، که اکثریت افراد کامیونیتی با دخالت کنگره در امور سیاسی ایران شدیدن مخالف میباشند. |
Last Edited 05/01/2017 - For all comments on this site info@signandprint.ca |