Refugees

Main Page Articles Photo Gallery Videos Media

July 16, 2015
با نشکر از ایران استار و شهرما

 غیر از دو مورد سارا و سپهر که نسبتن ابعاد گسترده ای به خود میگیرند، مابقی نیاز به حمایت و فعالیت زیادی پیدا نمیکنند. چیزی که در همه آنها یکسان بوده و خواهد بود، شوق و شعفی میباشد که در مشارکت در یک فعالیت جمعی حاصل شده و مشاهده موفقیت در اثر اتحاد و همبستگی میباشد. حرکتی که سرنوشت انسانی را تغییر داده، با بی عدالتی مبارزه کرده، و موفقیتی که حس انساندوستی و از خود گذشتگی را در انسان بیدار میکند.

مورد مسعود حاجیوند به هیچ وجه قابل مقایسه با موارد دیگر نیست. در بند بودن انسان بیگناهی برای 382 روز، در سخت ترین شرایط برای او و خانواده اش، از نظر روحی، روانی،  جسمی، و مادی را نمیتوان به سادگی به حرف آورد. بخصوص آنکه قبول و تحمل این چنین وضعیتی در کشوری همچو کانادا که مظهر آزادی، دموکراسی و حقوق بشر بوده، و در جوار کامیونیتی که بیش از صد هزار عضو دارد، از نظر روانی دشوار تر مینماید. همت، عشق، تلاش، ایثار و پشتکار ملیکا و شادی، دختر و همسر مسعود غیر قابل تفسیر و ستودنی میباشند. پایان خوش داستان سختی ها را از خاطر میبرد. آنچه باقی میماند تجربیات شهودی میباشند که در روح و روان انسانی تاثیر میگذارند. آن همانیست که بیگانگان را، آنهائی که تا قبل از آن حتی نام مسعود را نشنیده بودند، پا به پای شادی و ملیکا به حرکت وا داشته و با آنها همصدا میگرداند.

آن همانیست که مایکل را در روز خانواده برای دیدار با مسعود، راهی زندان لیندزی در 120 کیلومتری تورنتو میکند. آن همانیست که مشوق عده ائی میگردد، که همانگونه که در گذشته با برده داری، نژاد پرستی، و آپارتاید، برخورد شده است، برای ملغی کردن هر گونه دیپورت، اولین قدم ها را بردارند. آن همانیست که سوده قاسمی، نایب رئیس کنگره ایران را ترغیب به ملاقات با کستاس منگاکیس، نماینده ریچموندهیل در اتاوا، و گفتگو در رابطه با مورد مسعود میکند. با آن امید که این همانی باشد که تعداد بیشتری از افراد کامیونیتی را در بوجود آوردن اتحاد و همبستگی همسو و همصدا گرداند.

حال که هییت مدیره کنگره ایرانیان در اختیار جوانانی قرار گرفته که هدفشان فقط خدمت به جامعه میباشد، حال که کمیته ها اجرائی در حال شکل گیری میباشند، با پیوستن به آنها حس تعلق به کامیونیتی را در خود بپرورانیم. با بوجود آوردن کمیته هائی در جهت حمایت از پناهجویان و کارگران ایرانی که اکثر ما را شامل میشود، کامیونیتی را شکل داده و از پایه تقویت نمائیم. کاری کنیم که این فعالیت ها وابسته به فرد و گروهی نبوده که با کناره گیری آنها، و یا تغییرات در هییت مدیره متوقف گردند. کمیته مشارکت جمعی در روز چهارشنبه 15 جولای اولین گردهمائی خود را برقرار نمود. کمیته فرهنگی در روز یکشنبه 19 جولای، و اولین گردهمائی عمومی در روز یکشنبه 26 جولای در سیویک سنتر نورت یورک برقرار خواهند گردید. چه بهتر که از این فرصت ها استفاده نموده ، به عضویت کنگره در آمده و در فعالیت های جمعی شرکت نمود.


Facebook/hambastegi.hemayat

facebook/ICC 2014Election
facebook/Let’s Talk Iranian Canadian Congress!
 
I'm an Iranian-Canadian
www.savemasoud.com

بعد از 382 روز، در تاریخ سه شنبه 14 جولای 2015 ، مسعود حاجیوند پناهجوی ایرانی از زندان های کانادا آزاد میشود. تصادفن آزادی مسعود مصادف با دویست و بیست و ششمین سالگرد یورش مردم پاریس به زندان باستیل، و آزاد سازی کلیه زندانیان میباشد. مردم فرانسه هر ساله آن روز را که آغاز انقلابی بود که تصویر اروپا را تغییر داد، به عنوان روز ملی، اتحاد و همبستگی جشن میگیرند. امسال در شهر تورنتو، ملیکا، شادی و مسعود نیز در این روز به هم پیوستن مجدد خود را بعد از یکسال جدائی، شکنجه های روانی و سختی هائی که بیشک هیچوقت از یادشان نخواهد رفت، جشن گرفته و اتحاد و همبستگی را با پوست و گوشت و استخوان لمس میکنند. باشد که ما نیز این روز را روزی خاص تلقی کرده و در جهت بوجود آوردن آرمان های فراموش شده انقلاب کبیر فرانسه که همانا برابری و برادری میباشد در خاطر نگاه داریم.

انگاری همین دیروز بود که کیومرث اقوام و دوستان خود را در منزل خویش جمع میکند و از اینکه برادرش کاووس در بازداشت اداره مهاجرت قرار گرفته، و قرار است چند هفته بعد به ایران دیپورت شود، آنها را مطلع میکند. فردای آنروز یکی از آنان محل کار خود را تعطیل و مبدل به ستاد مبارزاتی میگرداند. حدود ده الی پانزده نفر به مدت بیست روز به فعالیت در خطی میپردازند که سابق بر آن هیچگونه تجربه ای در آن نداشته اند. حدود هفتاد نفر به پشتیبانی آنها بر میخیزند، برایشان نهار و شام تهیه کرده، در تظاهرات شرکت میکنند، به مقامات نامه نوشته و به جمع آوری امضاء میپردازند. پیمان اخوان موضوع را در سنای کانادا مطرح میکند، رسانه های سراسری و کامیونیتی از آن میگویند و خبر آن در تلویزیون دولتی پخش میگردد. تا اینکه بعد از سی روز که یازده روز آن با اعتصاب غذا همراه بوده، حکم دیپورت لغو شده و کاووس آزاد میگردد.

با آزادی کاووس، حمایت از پناهجویان ایرانی به همت کیومرث، کاووس و گل اندام صوفی، مانیا کوپال، پانته آ جعفری، حسین رئیسی، کیوان سلطانی، علی خوشنود، و علی احساسی در تورنتو شکل میگیرد. هر چند بسیاری از آنها به دلایل مختلف دیگر در این حرکت  مشارکتی ندارند، ولی در راه اندازی آن نقش موثری ایفا میکنند. تعداد قابل توجه ای از افراد کامیونیتی در تظاهرات شرکت میکنند، رسانه های فارسی زبان بخصوص ایران استار، شهرما، شهروند و تلویزیون آی تی سی در همکاری دریغ نمیکنند. فدراسیون پناهجویان ایرانی و گروه " نه بازگشت های اجباری به ایران" فعالیت های خود را همسو مینمایند. رضا مریدی در حد توان راهنمائی و همکاری کرده و حتی در حمایت از پناهجویان در تظاهرات شرکت میکند.

 در این میان نام یک نفر بنا به خواسته خودش هیچوقت بر زبان نمیاید. فردی که در پشت صحنه، از روز اول بزرگترین کمک ها را به پناهجویان کرده و بسیاری از آنها تا به امروز از آن مطلع نمیباشند. بی شک بدون مایکل پارسا و آشنائی او با جیسون کنی، وزیر سابق مهاجرت و شهروندی، حمایت از پناهجویان میتوانست با مشکلات بیشتری مواجه گردد. زمانی که به پشتیبانی از شعار " به صرف ایرانی بودن باید به کاندیداهای ایرانی رای داد" برخاسته بودیم، امثال مایکل را در ذهن داشتیم که چگونه به صرف ایرانی بودن پناهجویان، بدون هیچ چشم داشتی از آنها حمایت میکردند. امروز که ایشان خود را به عنوان کاندیدای فدرال از حزب کانسرواتیو در انتخابات ماه اکتبر معرفی کرده است، این را وظیفه خود میدانیم که در معرفی او به جامعه سهمی داشته باشیم.       

 

قصه کاووس با کم و بیش شباهت هائی بیست و شش بار دیگر تکرار میگردد، و هر بار که پناهجوئی آزاد میشود و یا حکم دیپورتی لغو میگردد کل خاطرات به یاد می آید. با جرات میتوان گفت که کمر بازگشت اجباری پناهجویان ایرانی از کانادا با مورد کاووس شکسته میشود.

Last Edited 17/07/2015 - For all comments on this site info@signandprint.ca