HOMEREPORTS 

 

مقاله جهت نشریات- فوریه 2013


تظاهرات در حمایت از سارا و حسام با حضور رضا مریدی

تا کی باید برای حمایت از هر پناهجو به تظاهرات بر خیزیم؟

حمایت بی دریغ کامیونیتی ما از پناهجویان و بخصوص حمایت از آنهائی که در معرض اخراج و بازگشت اجباری به ایران بوده اند، ثابت نموده است که جامعه ما پناهجویان را عضوی از خود دانسته و مسئولیت حمایت از آنان را از وظایف خود میداند. این حمایت از زمان رد تقاضای پناهندگی کاووس صوفی در ژانویه سال 2012 و اخذ تصمیم اخراج ایشان از طرف اداره مهاجرت، شکل دیگری به خود گرفته است.  حمایت نشریات، رادیو، تلویزیون، شخصیت های اجتماعی و سیاسی به همراه کوشش بی حد وکلا، چه ایرانی و چه غیر ایرانی، نه فقط باعث آن گردید که کاووس حق اقامت در کانادا را به دست بیاورد، بلکه صد در صد افراد دیگری هم که در همان شرایط قرار گرفته بودند با حمایت جمعی حکم اخراجشان تا به حال لغو گردیده است.

رضا جلیلی، مصطفی شعبانی، سارا وحسام درخشنده و سپهر حاجی پور که پنج شنبه گذشته حکم اخراجش لغو شده ولی هنوز در بند میباشد، دیگر پناهنده هائی هستند که با این تجربه تلخ آشنائی دارند. همگی این افراد، غیر از سارا و پسر16 ساله اش حسام، از تاریخ ابلاغ حکم اخراج، و روز ها و هفته هاحتی  بعد از لغو آن حکم، در زندان به سر برده اند. رضا برای 2 هفته، کاووس برای 30 روز که 11 روز آن همراه با اعتصاب غذا بوده، مصطفی 90 روزو سپهر که نه فقط از تاریخ 6 دسامبر 2012  تا به امروز که بیش از 66 روز میباشد در بند بوده، بلکه بدون داشتن هیچ جرمی و یا انجام خلافی با مجرمین کیفری در زندان نگاهداری شده است.  کلیه  این افراد برای اولین بار مزه زندان و در بند بودن را در کانادا که سمبل آزادی، دموکراسی و حامی حقوق بشر میباشد تجربه میکنند. آزادی آنان و حق اقامتشان در کانادا دلایل مبرمی میباشند که حقوق آنان ضایع و با آنان نا عادلانه رفتار شده است. چه بسا اگر حمایت جمعی وجود نداشت جانشان هم در معرض خطر قرار می گرفت.


کاووس صوفی

اگر از سختی ها و نتایج سنگین احساسی و روانی این تجربه ها، چه از برای پناهجو و چه از برای خانواده و دوستان آنان بگذریم، نحوه برخورد غیر انسانی اداره مهاجرت که بدون هیچ اخطار قبلی تصمیم به توقیف پناهجو مینماید باعث خسارات مالی فراوان به آنان و تمام کسانی که به طرق مختلف با آنان در رابطه بوده اند میشود. از دست دادن کار، محل سکونت، وسیله نقلیه، عدم امکان اجرای تعهدات، از دست دادن اعتبار به اضافه مخارج سنگین حقوقی، زندگی این افراد را زیر و رو کرده و برای مدت طولانی آن را تحت الشعاع قرار میدهد..

آشنائی با مشکلات پناهجویان، وضع نا بهنجار ایران و تغییرات غیر انسانی قوانین مهاجرتی و پناهجوئی در کانادا، محیطی را بوجود آورده که برای ما ایرانیانی که از وطن رانده شده و به این کشور پناه آورده ایم چند راهی بیشتر باقی نمانده است. یا اینکه چشمان خود را ببندیم و خود را مشغول فعالیت ها دیگر کنیم و یا شاهد باشیم و سکوت را اختیار کرده و خود خوریم و یا آنکه کمر همت بندیم و به وظیفه شهروندی خود عمل کرده و سعی در بهبود سازی محیط و تغییر شرایط موجود آن کنیم


تظاهرات در حمایت از کاووس - ژانویه 2012

تا کی باید برای حمایت از هر پناهجو به تظاهرات بر خیزیم؟

برای عده ای ازما، که در حمایت از تک تک این پناهجویان نقش فعالی داشته ایم، این سئوال پیش آمده که آیا حمایت فرد به فرد این پناهجویان تنها راه موجود بوده و تا کی توان آنرا داریم که به این طریق ادامه دهیم؟ اگر با حمایت جمعی جامعه، کلیه این پناهجویان توانسته اند در کانادا باقی بمانند، حتما راه حلی وجود داشته که بتوان بطور بنیادی با این مسئله برخورد کرده و تا زمانی که در ایران تغییرات اساسی و حداقل شرایط ایمنی و انسانی بوجود نیامده این نوع بازگشت های اجباری را متوقف نمود. شاید اشخاص سرشناس، اساتید دانشگاه ها، افرادی که در سیاست دست داشته و یا با دولت در رابطه هستند، با کمی توجه به این موضوع انسانی، بتوانند باعث آن گردنند که ره صد ساله را یک شبه طی کنیم. شاید اگر جراید و روشنفکران قلم خود را کمی به این سو سوق دهند، آگاهی حاصله افراد بیشتری را به این موضع جلب نموده و بتوان فشار بیشتری را بر دولت جهت توقف این اخراج ها وارد نمود.

 به هر حال این موضوع خود فرصت مناسبی میباشد که بدور ازصندوق های رای، دموکراسی را تجربه کرده، به وظیفه شهروندی عمل نموده، حس انسان دوستی را در خود و دیگران بر انگیخته و سعی در به وجود آوردن آنی کنیم که سالیان دراز در باره اش بحث و گفتگو کرده ایم. غافل از آن نباشیم که هر بار سخن از حقوق بشر و انسان دوستی پیش آمده، به تجربه دیده ایم که فرقها و اختلافات عقیدتی از میان رفته و وحدت و همبستگی به وجود آمده است. که اگر این وحدت و همبستگی وجود داشت به هیچ عنوان شاهد این ناعدالتی ها نبودیم. ظالمی نمیماند تا با او به ستیز بر خیزیم و یا مظلومی که لازم  باشد از او حمایت کنیم

چانه زدن بر سر آزادی سپهر
در پایان لازم می بینم چند کلمه ای هم در باره مرحله بعد از لغو حکم اخراج سخن بگویم، همان مرحله ای که سپهر در این لحظه با آن درگیر است. پناهجو به آن دلیل به زندان میرود که افسراداره مهاجرت برای رفع مسئولیت خویش او را " فلایت ریسک" تشخیص میدهد. به آن معنی که امکان آن هست، که در زمان تعیین شده جهت اخراج، شخص مربوطه در فرودگاه حاضر نشود. از این رو حکم زندانی شدن او را صادر میکند. بعد از لغو حکم، جهت آزادی از زندان، احتیاج به ضمانتی میباشد که میزان آن به تشخیص قاضی اداره مهاجرت بوده و هیچگونه ربطی به پناهجو نداشته و در رابطه با میزان دارائی ضامن میباشد. از این رو یکی از اشخاص خیر و سرشناس کامونیتی ما جهت همکاری با سپهر و خانواده اش حاضر شد تا مبلغ ده هزار دلار پول نقد ضامن گردد که قاضی مربوطه در قیاس با دارائی این شخص این مبلغ را کافی ندانسته است. یک خانم غیر ایرانی این مبلغ را به بیست هزار دلار ارتقاع میدهد که آن هم رد میشود. این چانه زنی تا کی و تا چه مبلغ ادامه خواهد داشت خدا میداند و تا آن زمان سپهر در بند باقی خواهد ماند. و اگر در میان خوانندگان کسانی هستند که به این گفته شک و تردید دارند و بخواهند از نزدیک این را تجربه کرده و یا تمایل داشته باشند که سپهر را در این مورد کمک کنند میتوانند با خانواده او تماس بگیرند.
 

 مهدی شمس از طرف www.nodeportationstoiran.org


سپهر حاجی پور